به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری لادیز؛ معلم دلسوز روستای فیض آباد شهرستان میرجاوه توانسته با همت بالا ناجی دانش آموزانی شود که از مشکلات جسمانی مختلف رنج می برند، یکتا پناه پور معلم دبستان صدیقه کبری روستای کلک ازتوابع لادیز، دارای دکترای زباشناسی از دانشگاه سیستان و بلوچستان است.
وی که اهل شیراز و معلم انتقالی به استان سیستان و بلوچستان است، تاکنون حدود 30 دانش آموز بی بضاعت را سرپرستی و بیش از 731 دانش آموز را حمایت کرده است و به واسطه شناسایی و حمایت از دانش آموزان بی بضاعت در میرجاوه و تامین هزینه درمان آنان، به عنوان معلم فداکار در حضور وزیر آموزش و پرورش مورد تقدیر قرار گرفت.
خانم پناه پور معلم دلسوزی است که پس از پایان مدت خدمتش در سیستان و بلوچستان، نتوانست از بچه های محروم و بی بضاعت روستای کلک دل بکند و ماندن در کنار این بچه های معصوم را به بازگشت به شهر و دیارش، شیراز ترجیح داد، او برای تحصیل و تدریس دوساله آمده بود اما کودکانی که سر کلاس درسش حاضر شدند، مسیر زندگیش را عوض کردند.
یکتا پناه پور میگوید: دیدن بچهها سر کلاس درسی که از گرسنگی، نای یاد گرفتن نداشتند، غم را به دلم میانداخت و پای رفتنم را برید ، در نخستین روزهایی که به زاهدان آمده بودم، یک روز پیرمردی به من گفت: دخترم مشخص است که غریبهای، دستش را روی سینهاش گذاشت و ادامه داد اگر میخواهی خدارو ببینی، خدا در دلهای شکسته است! حرف پیرمرد دلم را لرزاند. او راست میگفت خدا در چشمهای کودکان محتاج بود».
وی درباره انگیزه خدمت به دانش آموزان مناطق محروم استان، این چنین بیان می کند: سال 92 دکترای زبان شناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان قبول شدم، چون در آن زمان معلم بودم از ناحیه یک شیراز به زاهدان منتقل شدم، دوسال در زاهدان تدریس کردم و سال تحصیلی 94 در مدرسه شهید حسین ریگی میرجاوه و سپس در روستای فیض آباد مشغول تدریس به دانش آموزان مقطع ابتدایی شدم.
وی افزود: اگرچه رشته تحصیلی من زبان انگلیسی بود و باید درمقطع دبیرستان مشغول تدریس می شدم اما کار با بچه های ابتدایی نیز برای من جذاب و دلنشین بود چراکه بچه ها ی ابتدایی معصومیت خاصی دارند و و برقراری ارتباط با این بچه ها راحت تر است.
پناه پور در ادامه بیان می کند: خدمت در مناطق و روستاهای محروم باعث شد تا با بچه هایی روبرو شوم که مشکلات متعددی داشتند و محرومیت را در زندگی و چهره این دانش آموزان مشاهده می کردم و همیشه دلم می خواست کاری برای این بچه ها انجام دهم بنابراین از هیچ کمکی به این دانش آموزان دریغ نکردم و در این مدت 3سال حضورم در این استان، 731 دانش آموز را حمایت مالی کردم و 31 دانش آموز را سرپرستی کردم.
وی ادامه داد: رویا دختر 9 ساله نابینایی بود که در مدرسه طلوع شهرستان میرجاوه تحصیل می کرد و خانواده وی به خاطر فقر، هیچ گاه نتوانستند فرزندشان را نزد پزشک ببرند، هنگامی که شرایط رویا را دیدم تصمیم گرفتم هزینه درمان رویا را تقبل کردم و اورا نزد پزشک بردم و در آنجا متوجه شدم با یک عمل جراحی رویا می تواند بینایی خویش را بدست آورد.
پناه پور گفت: با پس اندازی که داشتم هزینه 6 میلیونی جراحی چشم رویا را تقبل کردم و پس از عمل رویا توانست بینایی خود را به دست آورد و لحظه ای که رویا برای اولین توانست دنیا را ببیند زیباترین لحظه زندگی من بود.
وی افزود: علی یکی دیگر از دانش آموزانم در زاهدان بود که از طریق وی متوجه مشکلات خانواده اش شدم علی 4 خواهر و برادر معلول داشت که در واقع مادر علی به خاطر معلولیت 4 فرزندش، علی را به سرپرستی قبول کرده بود، پس از اطلاع از مشکلات این خانواده سرپرستی این 4 معلول را بر عهده گرفتم و با کمک بهزیستی و کمیته امداد ، منزل آنها ساخته شد و به زودی در منزل خود مستقر می شوند.
وی تاکید کرد: دانش اموزی در زاهدان داشتم که نیاز به پیوند کلیه داشت و یا زینب دانش اموزی که فلج شده بود و همه توانم را به کار گرفتم تا مقدمات درمان آنها را فراهم کنم، مسعود پسری بود که به خاطر معلولیتش خجالت می کشید بر سر کلاس حاضر شود، حتی زمانی که به دنیا میآید، پدرش از مادرش میخواهد او را سر راه بگذارد و در نهایت پدرش آنها را ترک میکند، نمی توانست بشنود و حرف بزند ،اما با انجام چندین عمل جراحی، حالا مسعود مانند سایر دانش آموزان درس می خواند.
خانم معلم توانست کرایه یکسال منزل استیجاری برای خانواده مسعود را بدهد، کلی لوازم خانه و پوشاک و لوازمالتحریر و مواد غذایی برای یکسال آنها تهیه کند و حتی مادر و برادرش را به دکتر ببرد و هزینههای درمان آنها را نیز پرداخت کند.
پناه پور گفت: بچه ها را خیلی دوست دارم و نمی توانم ناراحتی و مشکلاتشان را ببینم و کاری برایشان انجام ندهم، به همین دلیل از هر طریقی شده به دنبال کمک به بچه ها و رفع مشکلاتشان هستم چراکه بچه ها لایق بهترین ها هستندو پس از پایان تحصیل و خدمتم در این استان نیز با وجود اصرار خانواده ام برای بازگشت به شیراز نتوانستم از این بچه ها جدا شوم و تصمیم گرفتم به خاطر خواسته قلبی خودم و علاقه به این بچه ها در این استان بمانم .
وی میگوید: «به خانوادههای زیادی کمک کردهام؛ هزینه ساخت خانه 3 دانشآموز بیسرپرست و نیازمند که مادر ندارند و پدرشان در زندان به سر میبرد، را پرداخت کردهام، یکی از دانشآموزانم بیسرپرست بود؛ با تلاشهایی که کردم خانوادهای سرپرستی او را بهعهده گرفته و الان زندگی خوبی دارد. 15میلیون هزینه پزشکی، لوازمالتحریر، پوشاک و کتاب کمک درسی و هزینه عضویت در کتابخانه دانشآموزان نیازمند را پرداخت کردهام. موفق شدم تعدادی از پزشکان و دندانپزشکان را جذب مناطق محروم کنم. پیگیری مشکلات اداری و معرفی تمام خانوادههای نیازمند تحت سرپرستی به سازمانهای مختلف، مانند بهزیستی و خیرین شهرهای بزرگ، آموزش و راهنمایی خانوادههای دانشآموزان به مراکز آموزشی برای ارتقای سطح کیفیت بهداشت روحی و جسمی خانوادهها بهویژه کودکان، کمکهای ویژه به چادرنشینان حومه لادیز از توابع منطقه میرجاوه، مرز پاکستان را نیز انجام دادهام. برای چادرنشینان، لوازمالتحریر، لوازم منزل و پوشاک و هزینه درمان و مواد غذایی بهمدت یکسال تهیه کردهام».
همه تلاش و هم وغم یکتا، رسیدگی به وضعیت کودکان و دانش آموزانش است و همه زیبایی زندگی را در دپدن برق شادی در چشمان معصوم بچه ها می جوید و حالا یکتا پناه پور خانم معلم صبور و مهربان گزارش ما شاد است از شادی بچه های محروم سیستان وبلوچستان.
انتهای پیام/