جدای از این که به پزشکیان رأی دادهایم یا نه، حتی جدای از این که اصلاً رأی دادهایم یا نه، رفتار مسعود پزشکیان با کودکان جدید و آموزنده است. در بیشمار تصویری که از او منتشر میشود، اغلب کودکی در کنارش دیده میشود و مسعود را میبینیم که خودش را کنار کشیده که جایی برای کودک باز شود. کودکان از او نمیترسند و در جو رسمی مراسم و جلسات، خیلی زود چهره پذیرای او را تشخیص میدهند و بدون ترس جلو میروند. آیا این رفتار او نمایشی است که یک گروه طراحی کرده یا بازتابی از شخصیت واقعی خود اوست؟
در فرهنگ ایرانی، خانواده و کودکان جایگاه ویژهای دارند. الان تصویر پزشکیان با فرزندان و نوههایش، و با یاد همسر از دست رفتهاش همنشین شده است. او یک مدیری بریده از خانواده نیست که بچهها را در اتاق پشتی پنهان کند. این رویکرد میتواند به عنوان نوعی انحراف مثبت از سنتهای رسمی سیاسی ایران تلقی شود و نشاندهنده تحول و نوآوری در سبک مدیریت باشد.بله در فرهنگ سازمانی رسمی گاهی از کودکان در اجرای مراسم استفاده میشود. مثل کودکی که با لباس محلی و دسته گلی به مقامی دولتی خوش آمد میگوید. کودکی که به قول دوستی، معلوم نیست چقدر پیش از شرکت در مراسم کتک خورده تا جملهها را حفظ کند و درست رفتار کند. اما پزشکیان، بدون این که خودش بخواهد الگوی دیگری را به میان آورده است: کودکِ آزادی که با همان شخصیت و رفتارهای کودکانه به صحنه میآید، جا پیدا میکند، و به زبان خودش حرف میزند.
ناگفته پیداست که بخشی از زبان سیاست آلودگیهای خطرناکی هم پیدا کرده است که نه تنها برای کودکان، بلکه برای کل جامعه بد است. شاید این حضور کودکان، اگر مواظبشان باشیم، عرصه را بر آن بیاخلاقیها و بداخلاقیهای نفوذ پیدا کرده در دنیای سیاست هم تنگ کند. این نوع از به رسمیت شناختن کودک با همان ذهن و زبان و رفتار خودش و نه به عنوان بزرگسالان کوچک یا بخشی از برنامههای سیاسی، پالسهای خوبی را به جامعه میفرستد و پیامدهای بزرگی در پی دارد که کمترین آنها تلطیف فضاهای سیاسی و افزایش امید و اعتماد اجتماعی است.